هبیب
نویسه گردانی:
HBYB
هبیب . [ هَُ ب َ ] (اِخ ) ابن مُغفَل صحابی است . مغفل نام جد پدرش بود. ابونعیم گوید وی پسر عمروبن مغفل بن واقفةبن ... غفاری است . ابن یونس گوید که وی شاهد فتح مصر بود و در فتنه ٔ بعد از قتل عثمان در وادیی که بین مریوط و فیوم واقع میباشد گوشه گیری اختیارکرد و از این جهت دره ٔ مذکور به نام وادی هبیب معروف شده است . (از الاصابة فی تمییز الصحابة قسم اول ).
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه
حبیب . [ ح َ ](اِخ ) ابن نِزاربن حیان (یا حبان ) هاشمی بالولایة. شیخ طوسی در کتاب رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده ، گوید: صیرفی بود...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن نصربن زیدبن احمد واسطی . از احمدبن منصور زاج روایت دارد. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 295).
حبیب .[ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان اسدی . از انس بن مالک و خریم ، یا ایمن بن خریم روایت دارد عبدالغنی بن سعید گوید: مناکیری داشته است . ذهبی...
حبیب .[ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن نعمان اعرابی . صاحب قاموس گوید: کزبیر فرزند نعمان . تابعی بود و او غیر از ابن النعمان اسدی است . نجاشی نیز او را...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن نعمان همدانی کوفی . شیخ طوسی در رجال او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . ظاهر سخن امامی بودن اوست . لیکن حال او...
حبیب . [ح َ ] (اِخ ) ابن ولیدبن حبیب بن عبدالملک بن عمربن الولیدبن عبدالملک بن مروان . وی از مردم قرطبه است و به دحون معروف باشد. از اند...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن وهب القاری . مکنی به ابی جمعة. یکی از صحابه ٔ رسول (ص ) است .
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن هارون . از عم خود از پیغمبر (ص ) روایت کند.ابن حبان وی را در زمره ٔ ثقات شمرده . عسقلانی گوید: او را نشناختم . رجوع ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن هند أسلمی . از سعیدبن مسیب روایت کرده که : انما الخلفاء ثلاثة: ابوبکر و عمر و عمربن عبدالعزیز. قلت له : ابوبکر و عمر...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن هوذةبن حبیب بن زبیر هلالی . از اخوال یونس بن حبیب است . وی از مندل بن علی روایت دارد. رجوع به ذکر اخبار اصبهان ...