اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هبیب

نویسه گردانی: HBYB
هبیب . [ هَُ ب َ ] (اِخ ) ابن مُغفَل صحابی است . مغفل نام جد پدرش بود. ابونعیم گوید وی پسر عمروبن مغفل بن واقفةبن ... غفاری است . ابن یونس گوید که وی شاهد فتح مصر بود و در فتنه ٔ بعد از قتل عثمان در وادیی که بین مریوط و فیوم واقع میباشد گوشه گیری اختیارکرد و از این جهت دره ٔ مذکور به نام وادی هبیب معروف شده است . (از الاصابة فی تمییز الصحابة قسم اول ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علی مدد ساوجی کاشانی . متخلص به سالک . وی ساکن کاشان بوده . او راست : تفسیر سوره ٔ فاتحه و سوره ٔ فتح و...
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدبن اردشیر. مکنی به ابوالمظفر. وی خود را از اولاد جرجاسب بن جاماسب حکیم دانسته ، او راست : تقویةالباه...
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدبن هاشم هاشمی علوی موسوی خوئی . او راست : شرح نهج البلاغة که شش جلد از آن به نام «منهاج البراعة»...
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن محمدحسین معروف به حکیم باشی مشهدی ترشیزی . او راست : «الاربعونیات ». رجوع به الذریعة ج 1 ص 436 و ج 2 ص 1...
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن نورالدین محمدبن حبیب اﷲ طبسی تونی . او راست : کتابی در طب به فارسی که آن را مانند تقویم الابدان ابن ...
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولا...) مُعَرَف شاعری معاصر هاتفی و خوندمیر. وی تاریخ مرگ هاتفی را در 927 هَ . ق . چنین سروده است :تاریخ ...
حبیب ا. [ ح َ بُل ْ لاه ] (مولانا...) واعظ. یکی از معاریف خطبا و واعظ مسجد جامع هرات ، از علمای شیعه که پس از ورود محمد تیمورسلطان به هرات به...
ام حبیب . [ اُم ْ م ِ ح َ ] (ع اِ مرکب ) حربا. (اقرب الموارد).
ام حبیب . [ اُم ْ م ِ ح َ ] (اِخ ) (تغلبیه ) دختر ربیعه از زنان علی بن ابی طالب علیه السلام بود و از او پسری بنام عمرو دختری بنام رقیه آورد....
ام حبیب . [ اُم ْ م ِ ح َ ] (اِخ ) دختر عاص بن امیةبن عبد شمس قرشی زن عمروبن عبدود بود و عمروبن عبدود همان است که در جنگ خندق بدست علی بن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.