اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هردم

نویسه گردانی: HRDM
هردم . [ هََ دَ ] (ق مرکب ) هر لحظه . هرساعت . هر آن . پیوسته . پشت سر هم . پیاپی . متواتراً. (یادداشت به خط مؤلف ) :
چو با او تو پیوسته ٔ خون شوی
از این پایه هردم به افزون شوی .

فردوسی .


یا در این غم که مرا هردم هست
همدم خویش کسی داشتمی .

خاقانی .


مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملها.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مزن‌هر‌دم (mazan-har-dam) = اشاره به‌چیزی که نخواهند اسمش را ببرند، یا اسمش را ندانند؛ همراه با تحقیر آن، یا دارنده یا به‌کاربرنده‌ی آن. شاید ابتدا از...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.