گفتگو درباره واژه گزارش تخلف هسته نویسه گردانی: HSTH هسته . [ هََ ت َ / ت ِ ] (ص ، ق ) مخفف آهسته : تو نرم شو چو گشت زمانه درشت هسته برو ۞ ، که سود ندارد سته .ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی هسته هسته . [ هََ ت َ / ت ِ ] (اِ) خسته ٔ میوه ها مانند هلو و زردآلو و جز آن ... (ناظم الاطباء). استخوان و دانه ٔ میوه . (انجمن آرا). مجموعه ٔ دانه و در... هسته در زبان دانش ( جدا از گویش های گوناگون فارسی ) هسته به مغز و مرکز یک ساختار یا یک شیء گفته میشود؛ برای نمونه : هسته اتم یعنی بخش مرکزی اتم که جایگاه پ... هسته جیک هسته جیک . [ هََ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان خوی . آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و سکنه ٔ آن 160 تن است . (از فرهنگ جغ... هسته خوار هسته خوار. [ هََ ت َ / ت ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) باکتری های مخصوصی است که انگل هسته ٔ آمیب ها می شوند. آمیب هایی که به این بیماری دچار شوند... انگور بی هسته �شیوه ی تولید انگور بی هسته� یک ترکه چوب یک متری از درخت بید را در اسفند ماه بریده و از دو سر قلمه می زنید و هر دو سر را در کنار درخت ... سرگروه یا هسته در زبانشناسی، سرگروه (به انگلیسی: head) یا هسته (به انگلیسی: nucleus) برای یک گروه (عبارت)، واژهای است که تعیین کننده ی رده نحوی آن گروه است. برای م... فوتبال هسته ای فوتبال هستهای (انگلیسی: Nuclear football) چمدانی است که رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، هنگامی که دور از مراکز فرمان ثابت است، برای صدور فرمان حمله ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود