هشیش
نویسه گردانی:
HŠYŠ
هشیش . [ هََ ] (ع ص ) آنکه از سؤال خواهندگان خوش و شاد گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به هش بش شود. || مرد سست اندام و نرم . (از اقرب الموارد). هشیم . || سست و نرم از هر چیز. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حشیش بزرقطونا. [ ح َ ؟ ](ع اِمرکب ) بنکو. اسپغول . اسفرزه . اسپرزه . قارانی . یارق . فسلیون . برغوثی . اسفیوش . بقله ٔ مبارکة. ختل . حشیشةالبراغیث ....