هیآت
نویسه گردانی:
HYʼAT
هیآت . [ هََ ی ْ ] (ع اِ) ج ِ هیأت . (غیاث اللغات ) (مفاتیح العلوم خوارزمی ). رجوع به هیأت شود.
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
صاحب حیات . [ ح ِ ح َ ] (ص مرکب ) جاندار. زنده : صاحب حیات بی درد نیست . (مجالس سعدی ).
عرض حیات . [ ع َ ض ِح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به خوبی و خوشی گذشتن ایام زندگانی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : از آب زندگی به شراب الت...
قابل حیات . [ ب ِ ل ِ ح َ ] (ص مرکب ) آنکه یا آنچه حیات پذیرد. || در تداول عامه ، ماندنی .
حیاط خلوت. الف. حیاط کوچک در پشت خانة مسکونی و مستقل از حیاط بزرگ. ب. جائی که انسان بدون توجه به، و یا بدون دغدغه از، دنیای خارج به امور شخصی خود می پ...
چشمه ٔ حیات . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آب زندگی . چشمه ٔ آب حیات . چشمه ٔ آب زندگی . چشمه ٔ حیوان . چشمه...
بی بی حیات . [ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خنامان است که در شهرستان رفسنجان واقع است و دارای 270 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
هیاط و میاط. [ طُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اضطراب و رفت و آمد. هم فی هیاط ومیاط؛ أی اضطراب و مجی ٔ و ذهاب . (اقرب الموارد).- عام هیاط میاط...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.