اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هیماء

نویسه گردانی: HYMAʼ
هیماء. [ هََ ] (ع ص ) مؤنث هَیْمان . (منتهی الارب ). رجوع به هَیْمان شود. || دشت بی آب و بی نشان و بی راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیابان که در آن آب نبود. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || بیماریی است شتر را که به آشامیدن آب باران فراهم به بیابان حادث گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج العروس ): ناقة هیماء؛ شتری که به مرض هیام مبتلی باشد. (از اقرب الموارد). ج ، هیام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و هَیمی ̍. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
هیماء. (اِ) علم طلسم است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
هیما. [ هََ] (ع ص ) بیابان بی آب . (دهار). رجوع به هیماء شود.
هیم ا. [ هََ مُل ْ لاه ] (ع سوگند) سوگند با خدای . قسم به خدا. (منتهی الارب (از اقرب الموارد). ایم اﷲ، به ابدال . (از اقرب الموارد). رجوع به...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.