یاس . (اِ)
۞ مخفف یاسمن است و آن گلی باشد معروف . (برهان قاطع). مخفف یاسمن که یاسمون و یاسمین
۞ نیز گویند و آن گلی است خوشبو و سفید و زرد و کبود. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). او را یاسم با میم در آخر نیز گویند. (آنندراج ). درختچه ای است زینتی از تیره ٔ زیتونیان
۞ . نوعی از یاس (یاس گلدانی ) (دکتر معین ). و در کتاب های گیاه شناسی نیز یاس که در باغها کاشته می شود و ارتفاعش بین
2 تا
3 متر است . برگهایش متقابل و قلبی شکل و گلهایش دارای یک جام چهار قسمتی به شکل صلیب است که به یک لوله ٔ نسبتاً طویل منتهی می شود. اصل این گیاه را از ایران می دانند و از اینجا به سایر نقاط دنیا برده شده است . گلهای یاس بسیارمعطر و برنگ قرمز و سفید یا زرد با بنفش می باشد شاخه های جوان یاس دارای مغز چوبی نرمی است و ممکن است آنها را توخالی کرد و از آنها فلوت ساخت ولی شاخه های مسن آن دارای مغز سختی است و در منبت کاری مورد استعمال دارد. گل یاس . درخت یاس . گل لیلی . (از فرهنگ فارسی معین ). یاسمی (یادداشت مرحوم دهخدا)
: چهار افروخته شمعند لیکن شان لگن بر سر
کزایشان است روشن چشم یاس و نرگس و ریحان
یکی خندان گل سوری دوم خیره گل خیری
سیم خرم گل نسرین چهارم لاله ٔ نعمان .
فریدالدین احول (از فرهنگ جهانگیری ).
-
مثل یاس ؛ کنایه از چیز سخت سپید
: گردن و بناگوشی سخت سپید وطری .
(امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1499).
-
یاس آفریقائی ؛ درختچه ای است
۞ از تیره ٔ روناسیان
۞ که خاص نواحی حاره ٔ کره ٔ زمین است . این درختچه شاخ برگ فراوان دارد و خاردار است . برگهایش متقابل وگلهایش منفردند و در پناه برگها قرار می گیرند. میوه اش سته
۞ است و از آن رنگ آبی خوشرنگی به دست می آورند. جوز کوثل . (فرهنگ فارسی معین ).
- || یاسمن آفریقائی . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به یاسمن آفریقائی شود.
-
یاس بنفش ؛
۞ یکی از گونه های یاس که دارای گلهای بنفش و برگهای پهن است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
یاس پُر پَر ؛ یاسمن مضاعف . فل .
(یادداشت مرحوم دهخدا).
-
یاس چمپا ؛ یاس چنپا. نوعی از یاس سفید که بسیار معطر است . (یاد داشت به خط مرحوم دهخدا).
-
یاس چنبیلی ؛ یاسمن . رجوع به یاسمن شود.
-
یاس زرد ؛ گونه ای یاس که دارای گلهای زرد است .
-
یاس سفید ؛ گونه ای یاس که دارای گلهای سفید است . (فرهنگ فارسی معین ). یاس سفید بر دو قسم است یکی یاس چمپا و دیگری یاس باغی که عطر کمی دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
یاس شیروانی ؛ یاس بنفش . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
یاس کبود ؛ نوعی یاس آبی رنگ . رجوع به اقطی شود.
-
یاس گلدانی ؛ یاسمن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به یاسمن شود.