یسار. [ ی َ ] (ص ) روی و سیمای نامبارک و نامیمون . (ناظم الاطباء). شخصی را گویند که او میمنت ندارد و دیدن روی او نامبارک است . (برهان ). شوم و نامبارک . (آنندراج )
: نشسته مدعیانند از یمین و یسار
خدای را که بپرهیز از یساری چند.
ظهوری (از آنندراج ).
غیرتی گیر از زنان عرب
مالداری مجو که هست یسار.
محمدقلی مجذوب (از آنندراج ).