اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یعقوب

نویسه گردانی: YʽQWB
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی سلمة قرشی تمیمی ، مکنی به ابویوسف و معروف به یعقوب الماجشون . از فقهای تابعی بود و از عبداﷲبن عمر و جز وی روایت شنید. در زمانی که عمربن عبدالعزیز والی مدینه بود با او انس و الفت داشت . یعقوب به سال 164 هَ . ق . در بغداد درگذشت و مهدی خلیفه بر جنازه ٔ او نماز خواند. (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به ابن خلکان ج 2 ص 460 و 489 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۸ ثانیه
یعقوب .[ ی َ ] (اِخ ) ابن مجاهد ابوحرزة. محدث است و از ابن زنیم خلجی روایت کرده و ابن ابی حاتم به نقل از پدرش نام او را یاد کرده است . (ا...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن محمد الحاسب مصیصی ، مکنی به ابویوسف . رجوع به ابویوسف (یعقوب ...) شود.
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن ، ملقب به امیر اشرف الدین هذیانی اربابی . از راویان بود و از یحیی ثقفی روایت کرده است . وی مردی ادیب...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی طاوسی . او راست : کنه المراد و خلاصة وفق الاعداد. (از یادداشت مؤلف ).
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی کاتب . از اوست : 1- کتاب الخضابات .2- ذم الشیب و مدح الشباب . (از فهرست ابن الندیم ).
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن مصطفی فنایی اماسی رومی جلوتی حنفی ، معروف به یعقوب عفوی . دانشمند متصوف و واعظ ترک بود. بیشتر تألیفاتش به عرب...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن موسی اردبیلی ، مکنی به ابوالحسین . از محدثان و علمای ساکن بغداد بود و در آنجا از احمدبن طاهر و سعیدبن عمرو بردعی ح...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن نقولا، معروف به دکتر صروف . از دانشمندان فلسفه و ریاضی و نجوم و شعر و ادب ، و از مترجمان چیره دست انگلیسی و از نو...
یعقوب . [ی َ ] (اِخ ) ابن نوح کاتب . به عربی شعر گفته و دیوان او پنجاه ورقه بوده است . (از الفهرست ابن الندیم ).
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن یزید تمار، مکنی به ابویوسف . شاعر عراقی که به شیوایی طبع و نداشتن تکلف در شعر معروف و از یاران ابونواس و به من...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۱ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.