یعقوب
نویسه گردانی:
YʽQWB
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی سلمة قرشی تمیمی ، مکنی به ابویوسف و معروف به یعقوب الماجشون . از فقهای تابعی بود و از عبداﷲبن عمر و جز وی روایت شنید. در زمانی که عمربن عبدالعزیز والی مدینه بود با او انس و الفت داشت . یعقوب به سال 164 هَ . ق . در بغداد درگذشت و مهدی خلیفه بر جنازه ٔ او نماز خواند. (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به ابن خلکان ج 2 ص 460 و 489 شود.
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن یوسف . یکی از ملوک بنی مرین است که در مغرب فرمانروایی داشتند. وی ملقب به المنصور بود. در تاریخ 656 هَ . ق . در ...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن ابراهیم بن هارون بن کلس ، مکنی به ابوالفرج وزیر. از کاتبان و حسابداران بود. در بغداد به سال 318 هَ . ق ....
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن یوسف الناصر صلاح الدین بن ایوب شرف الدین ، ملقب و معروف به ملک الاعز. یکی از فرمانروایان دودمان ایوبی بود و به ...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن عبدالمؤمن ، مکنی به ابویوسف . سومین از سلاطین موحدین مراکش و پسر عبدالمؤمن مؤسس آن سلسله بود. در سال...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) الحضرمی . رجوع به یعقوب بن اسحاق بن زیدبن عبداﷲ حضرمی شود.
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ۞ یعقوب باراده . رئیس طریقه ٔ یعقوبیان از نصارا. پیشوای یعقوبیه ٔ نصاری . مؤسس فرقه ٔ یعقوبیه در سده ٔ ششم میلادی . (...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) یا یعقوب پاشا، ابن خضربن جلال الدین ، معروف به ابن جلال الدین قاضی حنفی . ترک بود و به عربی تألیفاتی دارد. در بروسه ...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) صبری بک . جغرافیدان مصری . او راست : 1- النخبة الوافیة فی علم الجغرافیة. 2- رسالة جغرافیة (ترجمه ٔ از انگلیسی به سال 1291...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) میریعقوب یا یعقوبی . اصلش از قم و مولدش کاشان بود و پیشه ٔ خیاطی داشت . به سال 988 هَ . ق . درگذشت . از اشعار اوست :دوشی...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) یعقوب میرزا، پسر بایزید سلطان استاجلو یا استجلو. از قوم قزلباش سر برافراشته و فکر نظم مدام مد نظر داشته . و به سال 950 ه...