یعقوب
نویسه گردانی:
YʽQWB
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن صالح بن علی بن عبداﷲبن عباس بن عبدالمطلب . از گویندگان و فرمانروایان دوران بنی عباس و معاصر هارون و مأمون بود و آن دورا هجو کرد. در شجاعت و چابک سواری شهرت داشت و برضدمأمون قیام کرد و نصربن شیث و برخی از رؤسای دیگرالجزیره و شام با او همداستان و آماده ٔ بیعت شدند. ولی پیش از حرکت به سوی مأمون مرگ به سراغش آمد (در حدود سال 200 هَ . ق .). (از اعلام زرکلی ). و رجوع به عقدالفرید ج 2 ص 53 و ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 353 شود.
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن قاضی سعدبن ابی عصرون ، معروف به ابن ابی عصرون . از دانشمندان شافعی و استاد مدرسه ٔ قطبیه ٔ قاهره بود...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ )ابن عبدالرفیع قرشی زبیری ، مکنی به ابویوسف و معروف به الصاحب زین الدین وزیر مصری . از گویندگان دانشمندمصر بود. وزارت ا...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز المتوکل ثانی بن یعقوب بن متوکل اول ، محمد، عباسی هاشمی ، مکنی به ابوالصبر ومعروف به المستمسک باﷲ. پانزد...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن عثمان چرخی نقشبندی . او راست : 1 - تفسیر فاتحةالکتاب به فارسی و مختصر. 2 - رسالة الانسیة به فارسی در کلمات بهاءالد...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن جعفر بلخی جندلی ، مکنی به ابویوسف . از راویان بود. (یادداشت مؤلف ).
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن علی قصرانی ، مکنی به ابویوسف و ملقب به موفق . او راست : مسائل فی احکام النجوم ، و آن کتاب بزرگی است . (از یادد...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن غنائم ، معروف به سامری و مکنی به ابویوسف و ملقب به موفق الدین . از حکما و محققان و اطبای نامی و بزرگ اسلام بو...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن قف ، یا یعقوب بن اسحاق کرکی نصرانی ، مکنی به حکیم ابوالفرج و ملقب به امین الدوله و معروف به ابن قف . از پزشکان...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن لیث صفاری . یعقوب پسر لیث رویگرزاده ٔ قرنین زرنگ و از عیاران سیستان بود. نسبت او به خسروپرویز درست نیست و اصلاً پ...
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن متمسک . آخرین خلیفه ٔ عباسی که اسماً در مصر خلافت داشتند. سلطان سلیم در فتح مصر یعقوب را به استانبول آورد و او د...