اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یک

نویسه گردانی: YK
یک . [ ی َک ک ] (اِخ ) شهری است به مغرب . (آنندراج ) (از معجم البلدان ) (یادداشت مؤلف ) (منتهی الارب ). شهری است به مغرب و از دژهای مرسیه است و از آنجا تا یک 45 میل مسافت باشد و ابوبکر یحیی بن سهل یکی ، هَجّاء عرب که به سال 660 هَ . ق .درگذشته بدانجا منسوب است . و مقریزی در بعضی از یادداشت های خود نام آن را آورده است . (از تاج العروس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
چادر به یک شاخ افکندن . [ دَ / دُ ب ِ ی ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به یک سو زدن چادر رعنائی و خودنمائی را. دور کردن چادر. (آنندراج ). رجوع به...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
منوی اصلی • • • • • • • • جستجو • ایجاد حساب • ورود ابزارهای شخصی • • [پنهان‌سازی] تغییر وضعیت فهرست محتویات • • • • • • • • • • • • • • • • حمله اعرا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.