اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یکی یکی

نویسه گردانی: YKY YKY
یکی یکی . [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] (ق مرکب ) یکی پس از دیگری . به توالی . پی هم . || فرداً فرد. هریک جداجدا. یکی بعد دیگری .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
یکی نه یکی . [ ی َ / ی ِ ن َ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یک درمیان . (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به یک درمیان شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
یکی به دو. [ ی َ / ی ِ ب ِ دُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یکی با دو. نزاع . ستیزه . مجادله . محاجه . مکابره .- یکی به دو کردن ؛ مشاجره ٔ لفظی ....
یکی با دو. [ی َ / ی ِ دُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یکی به دو.- یکی با دو کردن ؛ یک و دو کردن . مجادله کردن . جدل کردن . ستهیدن به سخن ....
عبارتی ست رایج در شروع قصه ها که بخاطر قافیه پردازی هم که شده بشکل : "یکی بود یکی نبود ، غیر از خدا هیچکی نبود " .... رایج می باشد. دلیل وجو...
پشت و رو یکی . [ پ ُ ت ُ ی ِ ] (ص مرکب ) بی پشت و رو. مُوجَّه . در جامه ها و قماش ها.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.