یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن اسباط. از پاکان و محدثان بود و سخنانی نغز از وی نقل شده ، از آن جمله است : «چشم پوشی از ریاست سخت تر از چشم پوشی از دنیاست . خدایا! مرا خداشناسی عطا کن و امید خویش از دل من مگسل ». زنش گفته است یوسف می گفت از خدا سه چیز می خواهم : «هنگام مرگ ، درهمی در خانه ، و گوشتی در استخوان و قرضی در گردن نداشته باشم ». و در دم مرگ هر سه آرزوی او برآورده شده بود. یوسف ، حبیب بن حسان و محل بن خلیفه و سری بن اسماعیل و عابدبن شریح را درک کرد و پیش ازسال 200 هَ . ق . درگذشت . (از صفةالصفوة ج 4 ص 335).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
فقه یوسف . [ ف َ ق ِ س ُ / س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مریوان شهرستان سنندج که دارای 50 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گل یوسف . [ گ ُ ل ِ س ُ / س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گل بستان افروز را گویند که گل تاج خروس باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گل بستان ا...
نهر یوسف . [ ن َ رِ س ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . این دهستان درغرب دهستان خین ، کنار اروندرود واقع شده ا...
نهر یوسف . [ ن َ رِ س ِ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان نهر یوسف از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است . در12 هزارگزی شمال غربی خرمشهر و یک هزارگزی جنوب...
اخی یوسف . [ اَ س ُ ] (اِخ ) یکی از علمای دوره ٔ سلطان بایزیدخان ثانی است . اصل وی از توقاد است و در مدارس بروسه و ادرنه و بعض مدرسه های ...
جب یوسف . [ ج ُب ْ ب ِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به جُب ّ شود.
ده یوسف . [ دِه ْ س ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در چهارهزارگزی باختری ده دوست محمد. با 146 تن سکنه . آب آن از رو...
یوسف گلی . [ س ِ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 12هزارگزی خاوری سردشت ، با 187 تن سکنه . آب آن از ر...
یوسف وند. [ س ِوَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد است . این دهستان در باختر بخش واقع و محدود است از خاور به دهستا...
حجاج بن یوسف در سال 40 هجری قمری در طائف به دنیا آمد و سراسر عمرش آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی بود. اوج ستم و بیداد حجاج در سال هایی بود که...