یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن اسباط. از پاکان و محدثان بود و سخنانی نغز از وی نقل شده ، از آن جمله است : «چشم پوشی از ریاست سخت تر از چشم پوشی از دنیاست . خدایا! مرا خداشناسی عطا کن و امید خویش از دل من مگسل ». زنش گفته است یوسف می گفت از خدا سه چیز می خواهم : «هنگام مرگ ، درهمی در خانه ، و گوشتی در استخوان و قرضی در گردن نداشته باشم ». و در دم مرگ هر سه آرزوی او برآورده شده بود. یوسف ، حبیب بن حسان و محل بن خلیفه و سری بن اسماعیل و عابدبن شریح را درک کرد و پیش ازسال 200 هَ . ق . درگذشت . (از صفةالصفوة ج 4 ص 335).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن الیان بن موسی سَرْکیس . صاحب «معجم المطبوعات العربیة و المعربة» که دارای ده جزء در دو مجلد است . به سال 1272 هَ . ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن ایوب بن شاذی ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب و معروف به صلاح الدین ایوبی . مؤسس دولت ایوبیان بود. رجوع به صلاح الدی...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن ایوب بن یوسف بن حسن همدانی ، مکنی به ابویعقوب . متولد سال 441 هَ . ق . زاهدی از متصوفه بود. در بغداد تحصیل کرد و د...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن برسیای دقماقی ظاهری ، ملقب به عزیز و جمال الدین . از پادشاهان چرکسیان مصر و شام بود. رجوع به عزیز شود.
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن تاج الدین . معمار اصفهانی و از هنرمندان قرن دهم هَ . ق . بود. زیر طاق بزرگ ایوان جنوبی مسجد جامع اصفهان از آثار او...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن تاشفین بن ابراهیم مصالی صنهاجی لمتونی حمیری ، مکنی به ابویعقوب . امیر مسلمین و پادشاه مغرب دور و بنیانگذار شهر مر...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن تغری بردی بن عبداﷲ ظاهری حنفی ، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به جمال الدین . مورخ و پژوهشگر نامی از مردم قاهره بود....
یوسف . [س ُ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن عبدالهادی صالحی ، معروف به ابن المبرد و ملقب به جمال الدین . از مردم صالحیةدمشق و از فقهای حنبلی و ...
یوسف . [س ُ ] (اِخ ) ابن حسن بن بهرام قرمطی جنابی ، مکنی به ابویعقوب و معروف به قرمطی . صاحب «هجر» و مرجع قرمطیان در روزگار خود و مردی سخت...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) (330-385 هَ . ق .) ابن حسن بن عبداﷲبن مرزبان ، مکنی به ابومحمد و معروف به سیرافی ادیب . اصل پدر اواز سیراف فارس است ...