یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمدبن حسین ، معروف به ابن المجاور و مکنی به ابوالفتح و ملقب به نجم الدین . وزیر و ادیب و شاعر و اصلاً از شیراز بود ولی در دمشق پا به عرصه ٔ هستی نهاد و در همان شهر به سال 601 هَ . ق . درگذشت . مکتبی داشت که در آن به تعلیم اطفال می پرداخت و سلطان صلاح الدین او را به معلمی فرزندش عزیز برگزید. عزیز با وی سخت مأنوس شد و پس از مرگ پدر همین که به سلطنت رسید زمام اختیار ملک بدو سپرد. دروازه ٔ ابن المجاور در قاهره بدو منسوب است زیرا در آنجا خانه ای داشت . وی غیر از یوسف بن یعقوب ابن المجاور مورخ معروف است . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمد (المقتفی )بن المستظهر، معروف به المستنجدباﷲ. رجوع به مستنجد شود.
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم انصاری بیاسی ، ملقب به جمال الدین و مکنی به ابوالحجاج . از مورخان و حافظان حدیث و دانشمندان اندل...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) (ناصر) ابن محمد (عزیز)بن ظاهر غازی بن ناصر صلاح الدین یوسف بن ایوب . آخرین پادشاه سلسله ٔ بنی ایوب . وی به سال 627 هَ ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالجوادبن خضر شربینی مصری . مؤلف کتاب «هزالقحوف بشرح قصیدة ابی شادوف » است که به زبان عامیانه و فکاهی...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن یحیی بن غالب بلوی مالقی اندلسی مالکی ، مکنی به ابوالحجاج و معروف به ابن الشیخ . از زاهدان و دانشم...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عثمان بن یوسف سرخسی دمشقی ، ملقب به شرف الدین . از نویسندگان و علمای حدیث بود. برزالی و ذهبی و ابن رافع ا...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمد (فخرالدین )بن عمر (صدرالدین )بن علی بن محمدبن حمویة جوینی ، مکنی به ابوالمظفر. از امرا و بزرگان ادب و از مردم ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن قارو، مکنی به ابوالحجاج . از بسیاری سماع حدیث کرد و به خراسان رفت و در بلخ سکونت گزید و به سال 535 هَ ....
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن زین الدین حسینی عاملی . از دانشمندان شیعه در علم تراجم بزرگان تشیع بود و از آثار او کتاب «الاقوال ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن مسعودبن محمد عبادی عقیلی ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب به جمال الدین و معروف به سرمری . از حافظان حدیث و از ...