یوسف
نویسه گردانی:
YWSF
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن رافعبن تمیم بن عتبه ٔ اسدی موصلی ، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به ابن شداد و ملقب به بهاءالدین . از فرمانروایان و مورخان بزرگ بود. به سال 539 هَ . ق . در موصل به دنیا آمد. به بغداد و حلب و دمشق و مصر و جز آن سفر کرد و حدیث گفت . در موصل به تدریس و تألیف پرداخت و در دمشق در دستگاه سلطان صلاح الدین و آنگاه در خدمت پادشاهان دیگر به مقامات عالی رسید. وی استاد و راهنمای ابن خلکان مورخ بود. از آثار اوست : 1 - النوادر السلطانیة و المحاسن الیوسفیة. 2 - دلائل الاحکام . 3 - ملجاء الحکام عند التباس الاحکام . 4 - فضل الجهاد. 5 - الموجز الباهر. 6 - العصا. یوسف به سال 632 هَ . ق . درگذشته است . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن الیاس بن یوحنا الدبس . مورخ و محقق نامی و استاد تعلیم و تربیت و رئیس اسقفهای بیروت و ملقب به بطران الدبس بود. ت...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن الیان بن موسی سَرْکیس . صاحب «معجم المطبوعات العربیة و المعربة» که دارای ده جزء در دو مجلد است . به سال 1272 هَ . ...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن ایوب بن شاذی ، مکنی به ابوالمظفر و ملقب و معروف به صلاح الدین ایوبی . مؤسس دولت ایوبیان بود. رجوع به صلاح الدی...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن ایوب بن یوسف بن حسن همدانی ، مکنی به ابویعقوب . متولد سال 441 هَ . ق . زاهدی از متصوفه بود. در بغداد تحصیل کرد و د...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن برسیای دقماقی ظاهری ، ملقب به عزیز و جمال الدین . از پادشاهان چرکسیان مصر و شام بود. رجوع به عزیز شود.
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن تاج الدین . معمار اصفهانی و از هنرمندان قرن دهم هَ . ق . بود. زیر طاق بزرگ ایوان جنوبی مسجد جامع اصفهان از آثار او...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن تاشفین بن ابراهیم مصالی صنهاجی لمتونی حمیری ، مکنی به ابویعقوب . امیر مسلمین و پادشاه مغرب دور و بنیانگذار شهر مر...
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن تغری بردی بن عبداﷲ ظاهری حنفی ، مکنی به ابوالمحاسن و ملقب به جمال الدین . مورخ و پژوهشگر نامی از مردم قاهره بود....
یوسف . [س ُ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمدبن عبدالهادی صالحی ، معروف به ابن المبرد و ملقب به جمال الدین . از مردم صالحیةدمشق و از فقهای حنبلی و ...
یوسف . [س ُ ] (اِخ ) ابن حسن بن بهرام قرمطی جنابی ، مکنی به ابویعقوب و معروف به قرمطی . صاحب «هجر» و مرجع قرمطیان در روزگار خود و مردی سخت...