اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ی ی

نویسه گردانی: Y Y
ی ی . [ ی ُ ی ُ ] (اِ) ۞ (اصطلاح بچگانه ) یویو. بازیچه ای است بچگان را. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به یویو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ی ی ی ی . [ ی ِ ی ِ ی ِ ی ِ ] (اِ صوت ) (اصطلاح عامیانه ) ی ِی ِی ِ. آوازی است که با آن گفتار کسی را به مسخره تقلید کردن خواهند. آوازی است ...
ی ی ی . [ ی ِ ی ِ ی ِ ](اِ صوت ) (اصطلاح عامیانه ) آوازی است که برآرند چون گفتار کسی را والوچانیدن خواهند. آوازی که بدان سخن کسی و بالاخص ...
یی یی . (ع صوت ) کلمه ای است که گاه تعجب گویند. (از تاج العروس ج 10 ص 421) (یادداشت مؤلف ).
ژانتی یی . (اِخ ) ۞ مرکز تجارتی لاسن ۞ در ایالت سو ۞ در ساحل رود بیور، دارای 15623 تن سکنه و راه آهن . در آنجا دباغخانه های بسیار است .
سارتی یی . (اِخ ) ۞ قصبه ای است در فرانسه با1100 تن سکنه . مرکز کانتون مانش ۞ در آورندیسمان آورانش ۞ .
داد و هی ی . [ وَ ی َ ] (اِخ ) نام پدر بَغَ بوخش َ پارسی از دوستان داریوش بزرگ و از جمله کسانیکه هنگام قتل گئوماتای غاصب که خود را بردیا پ...
پاک چی ی لی . [ ی ُ ] (اِخ ) (لوکا...) ۞ محاسب ایتالیائی . مولد او به تُسکان بسال 1445م . او را کتابی است در حساب و جبر.
یی . (اِ) یا.یاء. ی . نام حرف یاء. (یادداشت مؤلف ) : ز غایت کرم اندر کلام تو نی نیست در اعتقاد تو ضد است نون مگر یی را. انوری .عقل و جان ...
اگ ئی . [ اُ گ َ / گ ِ ] (ترکی ، اِ) اُگی نه ای . برادرنه ای . خواهرنه ای . مقابل تنی . برادر یا خواهر که از دو مادر و یک پدر یا از دو پدر و یک ما...
منه ئی . [ م ِ ن ِ ] (اِخ ) ۞ رجوع به منس شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.