یی . (اِ) یا.یاء. ی . نام حرف یاء. (یادداشت مؤلف )
: ز غایت کرم اندر کلام تو نی نیست
در اعتقاد تو ضد است نون مگر یی را.
انوری .
عقل و جان چون یی و سین بر در یاسین خفتند
تن چو نون کز قلمش دور کنی تا بینند.
خاقانی .
در عری حروف عمر تو باد
مدت عمر از الف تا یی .
امامی هروی .
و رجوع به یا و یاء شود.