ادب
نویسه گردانی:
ʼDB
(= سخن زیبای نوشتاری) این واژه عربی است و جایگزین آریایی آن، این است: ژازیب žâzib (ژا: سخن. سغدی + زیب: زیبا) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ادب آموزنده . [ اَ دَ زَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) ادب آموز. ادیب . استاد. معلم . || شاگرد. متعلم . معنی ادب آموزنده کرد؛ ای مؤدب کرد. (مؤید الفضل...
ادب الهند و الصین . [ اَ دَ بُل ْ هَِ دِ وَص ْ صی ] (اِخ ) نام کتابی هندی که بعربی نقل شده است . (ابن الندیم ).
ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد کمدیای به قلم ایرج پزشکزاد است که در ۱۳۵۲ نوشته و به وسیلهٔ انتشارات صفی علیشاه با طرح جلدی از صادق تبریزی[۱] با عنوا...
در همة ادوار تاریخی، نوعی هماهنگی و همسازی میان شاخههای مختلف فرهنگ و هنر وجود دارد؛ فیالمثل معماری و مجسمهسازی و تئاتر و حکمت اندیشی در یونان قدیم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آدب . [ دِ ] (ع ص ) بمیهمانی خواننده . میزبان .