احسان
نویسه گردانی:
ʼḤSAN
یاری رساندن رایگان و بی چشمداشت به دیگری چه از دارایی، توان و یا اندیشه¬ی خویش و یا فراخواندن دیگران برای کمک به وی (https://www.cnrtl.fr/definition/faveur) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: نیکی (دری) فرینا farinā (اوستایی: frina) وهیو vahyu (اوستایی) پومیان pumyān (سغدی: punyān) پراساد parāsād (سنسکریت: prasāda)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
احصان . [ اِ ] (ع مص )استوار گردانیدن . (منتهی الارب ). محکم ، مستحکم ، تحکیم کردن . حصار کردن . || نگاه داشتن . نگه داشتن . || پارسا گردانیدن ...
احصان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حِصن .