۲۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
کدخدا ا. [ ک َ خ ُ اَ ل ْ لاه ] (اِخ )تیره ای از ایل بیرانوند از طوایف بالا گریوه و هرو در پیشکوه لرستان . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
قعدک ا. [ ق ِ / ق َ دَ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) سؤال میکنیم به خدا. گفته اند که گویا خداوند با تو نشسته و تو را نگهداری میکند. ...
گوده آ. [ دِ ] (اِخ ) ۞ شاهزاده ٔ سومری لاگاش ۞ در قرن سوم ق . م . که مجسمه های متعددی از او در لوور است . رجوع به گودآ شود.
گوله آ. [ گ ُ ل ِ ] (اِخ ) ۞ الگوله آ. واحه ای در صحرای الجزیره است که 12000 نفر جمعیت دارد.
لحاه ا. [ ل َ هُل ْ لاه ] (ع جمله ٔفعلیه ٔ نفرینی ) لعنه اﷲ. زشت روی کند و دور گرداند اورا از نیکی خدای تعالی و لعنت کند. (منتهی الارب ).
مافرض ا. [ ف َ رَ ضَل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) ۞ آنچه خدای واجب فرموده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مبارک ا. [ م ُ رَ کُل ْ لاه ] (اِخ ) مؤلف مرآت خیال وی را سخت ستوده و از او است :این رفیقان به رنج شادی من همدم عیش و نامرادی من ساقی ...
عمرک ا. [ ع َم ْ م َ رَ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای ترا عمری طولانی دهاد. از خدای می خواهم که عمرت دراز کند. عمری دراز میخوا...
لعنهم ا. [ ل َ ع َ ن َ هَُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ نفرینی ) خدای تعالی آنان را لعنت کناد.
پان ته آ: این نام در سنسکریت پانتها pAnthA و به معنی آفتاب، خورشید می باشد؛ و پانتها دوه تا devatA یعنی خدای خورشید که نام چندین خدا نیز بوده است. (فر...