اجازه ویرایش برای همه اعضا

افسون

نویسه گردانی: ʼFSWN
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
افسون دانستن . [ اَ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) سحر و جادو دانستن : اگر خود عشق هیچ افسون نداندنه از سودای عشقت وارهاند.نظامی گنجوی (از ارمغان آص...
افسون خواندن . [ اَ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) فسون خواندن . خواندن و یانوشتن کلماتی چند که سبب ایمنی از چشم زخم و زهر حیوانات باشد. افسون ن...
افسون آموختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) سحر و عزیمت آموختن . مکر و حیله فراگرفتن . (از ارمغان آصفی از بهار عجم ) : نمیدانم بهارآموخت طفلان را چه...
افسون پذیرفتن . [ اَ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) جادو شدن . فریب خوردن : مجنون تو افسانه و افسون نپذیردبا بیخردی پند فلاطون نپذیرد.طالب آملی (ا...
افسون پرداختن . [ اَ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) فسون پرداختن . جادو کردن . مکر و حیله کردن .
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.