استغناء. [ اِت ِ ] (ع مص ) بی نیاز شدن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || بی نیازی . بی نیاز شدن . (منتهی الارب ) (وطواط). غنی . تغنی . (منتهی ا...
استغناءِ طبع. بزرگ منشی، بزرگواری، بلند نظری، مَناعت. رجوع شود به استغناء و طبع.
استغناء داشتن. بی نیاز بودن. رجوع شود به استغناء.