اجازه ویرایش برای همه اعضا

ژرف

نویسه گردانی: ŽRF
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ژرف . [ ژَ ] (ص )عمیق است مطلقاً خواه دریا باشد و خواه چاه و خواه رودخانه و حوض و امثال آن . (برهان ). دورتک . دوراندرون . نُغُل . ۞ (حاشیه...
ژرف بین . [ ژَ ] (نف مرکب ) متعمق . باریک بین . غوررس . عمیق . نافذالنظر. تیزچشم . تیزبین . ژرف اندیش . ژرف نگاه . ژرف نگر : چه بیند بدین اندرون ژ...
ژرف نگر. [ ژَ ن ِ گ َ ] (نف مرکب ) متعمق . باریک بین : مجرب ، ژرف نگر؛ رازدار. (التفهیم ).
ژرف یاب . [ ژَ ] (نف مرکب ) آنکه اندازه گیرد عمق چیزی را. || متعمق . دقیق .دقیق النظر. باریک بین . با فراست و بصیر : چراغ جهان یوسف ژرف یاب...
غار ژرف . [ رِ ژَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) کنایه از دنیاست . (مجموعه ٔ مترادفات ص 165).
بسیار بسیار عمیق ، در تصاویر گرفته شده توسط تلسکوپ فضایی هابل تصویری موسوم به "تصویر فرا ژرف هابل" وجود دارد که اعماق کیهان و گستردگی فوق تصور آن ر...
ژرف یابی . [ ژَ ] (حامص مرکب ) اندازه گیری عمق چیزی . || تعمق .
ژرف نگری . [ ژَ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) تعمق . باریک بینی . ژرف بینی . ژرف اندیشی . غوررسی .
ژرف نگاه . [ ژَ ن ِ ] (ص مرکب ) باریک بین . (آنندراج ). غوررس . نظرعمیق کننده . ژرف بین . به تعمق نگرنده . ژرف نگر.
ژرف بینی . [ ژَ] (حامص مرکب ) تعمق . باریک بینی . غوررسی . ژرف اندیشی .ژرف دررفتن در چیزی . تعمق کردن و غوررسی در امری .
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.