اجازه ویرایش برای همه اعضا

نفی

نویسه گردانی: NFY
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نفی . [ ن َف ْی ْ ] (ع اِ) وعده ٔ بد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وعید. (منتهی الارب ). || (مص ) راندن و دور کردن ۞ . (غیاث اللغات ) (از ...
نفی . [ ن َ فی ی ] (ع اِ) کفک که دیگ جوشان فرواندازد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کفی که از دیگ در حال جوشیدن فروریزد. (ن...
نفی . [ ن َف ْ فی ی ] (ع اِ) سفره مانندی است که بر آن پِسْت را بیزند. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نُفیَة. نَفّیَّة. ...
تبعید
این دو واژه اربی می باشند و پارسی جایگزین، اینهاست: واک نیچ vãk-niĉ (واک= حرف + نیچ= نفی از سنسکریت: نیس nis)
ابن نفی . [ اِ ن ُ ن َ فی ی ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آنکه او را پدر از خانه برانده است .
حرف نفی . [ ح َ ف ِ ن َف ْی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف نافیه شود.
حروف نفی . [ ح ُ ف ِ ن َف ْی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف نافیه شود.
نفی کردن . [ ن َف ْی ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انکار کردن . گفتن که نیست . (یادداشت مؤلف ) : عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی نفی حکمت مکن از...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.