مهمد
نویسه گردانی:
MHMD
اگر بهناچار حرفی عربی بر زبان رانند آن را به مخرجی نزدیک ببرند، یا سوی حرفی که طعمی از آن عربی به آن داده باشند، چنانکه حاء را به هاء برمیگردانند و به جای محمد میگویند مهمد.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جغری بیک رجوع به آلب ارسلان محمدبن جغری بک ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جمعةبن خلف قهستانی از حافظان حدیث . او راست : المسندالکبیر، حدیث مالک و سفیان و شعبه و کتابی در حدیث که...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حازم . رجوع به باهلی ابوجعفر محمدبن حازم ... شود.
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حبان ... رجوع به بستی ابوحاتم محمدبن حبان ... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 880 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حبیب بن امیةبن عمرو. از موالی عباسیان ، عالم به انساب و اخبار و زبان و لغت و شعر عرب ، وی در بغداد متولد...
محمد. [ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حذیفه بن عتبه بن ربیعةبن عبد شمس بن عبدمناف قرشی عبشمی ، مکنی به ابوالقاسم . پدرش ازمسلمانان نخستین و م...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن حسام الدین . دولتشاه در تذکرةالشعراء می نویسد: بغایت خوش گو است و با وجود شاعری صاحب فضل بود و قناعتی و ان...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حسن ... رجوع به ابن حمدون بهاءالدین ابوالمعالی محمدبن حسن ... و الاعلام زرکلی ج 3 ص 883 و وفیات الاعیان ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ ) ابن حسن ... رجوع به ابوالقاسم محمدبن الحسن العسکری (ع ) (امام دوازدهم شیعه ٔ اثناعشریه ) شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حسن ... رجوع به ابوبکر آجری محمدبن حسن ... آجری و وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 292-293 شود.