اجازه ویرایش برای همه اعضا

مهمد

نویسه گردانی: MHMD
اگر به‌ناچار حرفی عربی بر زبان رانند آن را به مخرجی نزدیک ببرند، یا سوی حرفی که طعمی از آن عربی به آن داده باشند، چنان‌که حاء را به هاء برمی‌گردانند و به جای محمد می‌گویند مهمد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۰ ثانیه
فتح بن محمد. [ ف َ ح ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن خاقان بن عبدالقیسی الاشبیلی الوزیر، معروف به فتح بن خاقان و مکنی به ابونصر....
فتح بن محمد. [ ف َ ح ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن وشاح الازدی الموصلی ، مکنی به ابومحمد. ابن الجوزی او را در شمار گزیدگان عباد اهل موصل ...
فضل بن محمد. [ ف َ ل ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) لوکری ،مکنی به ابوالعباس . رجوع به ابوالعباس لوکری شود.
فضل بن محمد. [ ف َ ل ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قضبانی بصری . رجوع به فضل بصری شود.
علئ محمد باب. رجوع شود به باب.
وزیر آل محمد. [ وَ رِ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) لقب ابوسلمه حفص بن سلیمان خلال است . او را به سال 133هَ .ق . به امر خلیفه بکشتند و او اول ...
محمد خدابنده . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ خ ُ ب َ دَ ] (اِخ ) رجوع به اولجایتو شود.
چون محمد خان قاجار اخته شده بود به جای واژه آقا از آغا استفاده می گردید
پهلوان محمد. [ پ َ ل َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمد... در حبیب السیر چ خیام (ج 3 ص 307) و مجالس النفائس (ص 264) شود.
پهلوان محمد. [ پ َ ل َ م ُ ح َم م َ ] (اِخ ) ابوسعید. رجوع به محمد، مکنی به ابوسعید... در مجالس النفائس (ص 46 و 89 تا 91) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.