اجازه ویرایش برای همه اعضا

کاغذ

نویسه گردانی: KAḠḎ
این واژه در زبان سغدی (سمرقند و بخارا) کاغذا بوده است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
کاغذ. [ غ َ ] (اِ) کلمه ٔ فارسی است . (فیروزآبادی ) (منتهی الارب ) ۞ . قرطاس . (دهار) (ترجمان القرآن ). ورق . درج . (منتهی الارب ). بیاض . ورقه . ...
کاغذ زر. [ غ َ ذِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی را گویند که در آن مبلغی پیچیده به کسی دهند. (برهان ) (آنندراج ). || کاغذی که طلاکوبا...
کاغذ قند. [ غ َ ذِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کاغذی که قند در آن پیچند. (آنندراج ). که کسب شیرینی کرده باشد : ورق ورق سخنم همچو کاغذ قن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کاغذ باد. [ غ َ / غ َ ذِ / ذْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ کاغذی است معروف که به رشته بسته به هوا کشند. (غیاث ). اسباب بازی کودکان .بادباد...
کاغذ بتی . [ غ َ ب ُ ] (اِ مرکب ) کاغذی است خاص فرنگ ۞ که چون آن را به امعان نظر بینند شکل بتی از آن مرئی شود و این از اهل زبان بتحقی...
خرده کاغذ. [ خ ُ دَ / دِ غ َ ] (اِ مرکب ) قطعات کوچک کاغذ. تکه های کاغذ. (یادداشت بخط مؤلف ).
داغ کاغذ. [ غ ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ) صاحب آنندراج آرد: مخفی نماند که اقسام داغ بسیارست ازآن جمله داغی است که از سنگ میسوزند و داغی است...
دسته کاغذ. [ دَ ت َ / ت ِ غ َ ] (اِ مرکب ) بیست وچهار عدد و ورق کاغذ. رجوع به دسته شود.
رنگ کاغذ. [ رَ غ َ ] (اِ مرکب ) کاغذ رنگین . (از اشتینگاس ).
« قبلی صفحه ۱ از ۵ ۲ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.