اجازه ویرایش برای همه اعضا

صبا

نویسه گردانی: ṢBA
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
باغ صبا. [ غ ِ ص َ ] (اِخ ) نام باغی به شمال تهران و اکنون بسبب تقسیم شدن قسمتی از اراضی آن بصورت محلتی از تهران در آمده است و در آن...
نوروز صبا. [ ن َ / نُو زِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نغمه ای است که در همایون و راست پنجگاه نواخته می شود. (فرهنگ فارسی معین ). شعبه ای ا...
همان باد صبا می باشد برید به معنای باد است و برای زیبایی جمله از دو کلمه هم معنی استفاده شده است.
سِبا. سرزمین ملکه بلقیس
کبوتر سپید عشق , نام سرزمینی که بلقیس ملکه آن بود , کنایه از دختری که عزیز و جان و روحِ پدرِ می باشد.
دختری که تمامِ جان و روحِ پدرش می باشد.   در بعضی کتب به معنای کبوترِ سپیدِ عشق ...
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود. (برهان ...
سبا. [ س َ ](اِخ ) لقب یشحب بن یعرب بن قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به وی منتهی میشو...
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ که منسوبند به وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت بحضرت علی بن ابی طالب کرم اﷲ وجهه میکنند. (ازاقر...
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است متعلق به بنی سلیم . (معجم البلدان ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.