۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
قاضی ارجانی . [ اَرْ رَ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حسین ، ملقب به ناصر یا ناصح الدین و مکنی به ابوبکر. رجوع به ابوبکر ناصح الدین و ارجانی ابوب...
قاضی ابوبکر. [ اَ ب َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالباقی . رجوع به ابوبکر محمدبن عبدالباقی شود.
قاضی ابوبکر. [ اَ ب َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمن مشهور به ابن قریعه . رجوع به ابن قریعه قاضی ابوبکر شود.
قاضی انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) احمدبن علی بن قدامه ،مکنی به ابوالمعالی . (معجم الادباء ج 4 ص 45) (ریحانة الادب ج 5 ص 356). و رجوع به احمدبن ...
قاضی اندلسی . [ اَ دُ ل ُ ] (اِخ ) عیاض بن موسی . رجوع به قاضی عیاض شود.
قاضی الجماعة. [ ضِل ْ ج َ ع َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرحمان بن محمد، مکنی به ابوجعفر و ابوالعباس و معروف به ابن مضا... رجوع به ابن مضاء ابوالع...
قاضی القضاتی . [ ضِل ْ ق ُ ] (حامص مرکب ) شغل رئیس قاضیان . قضاء : این احمد مردی بود که با قاضی القضاتی وزارت داشت . (تاریخ بیهقی ).چون کار...
قاضی جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) علی بن عبدالعزیزبن حسن بن علی بن اسماعیل ، مکنی به ابوالحسن ، فقیه ،ادیب ، قاضی ، شاعر ماهر شافعی وحید زمان و نا...
قاضی تفلیسی .[ ی ِ ت ِ ] (اِخ ) یکی از بزرگان و متنفذان است که درزمان حکومت محمدبن کیا بزرگ امید به سال 533 هَ . ق . به دست ابراهیم دام...
قاضی بغدادی .[ ی ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی عبدالوهاب علی شود.