اجازه ویرایش برای همه اعضا

حُسن

نویسه گردانی: ḤSN
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابی طالب هاشمی قرشی . امام دوم شیعه ٔ اثنا عشری است و پنجم خلفای راشدین از نظر سنیان و چهارمین از پنج...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد. رجوع به حسن فتال و حسن ماهانی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمدبن العلاف . رجوع به حسن نهروانی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمدبن محمدبن خلف ضبی . رجوع به حسن تنیسی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد حاینی . رجوع به ماده ٔ بعد و حسن حاینی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد العاملی الحاینی . فقیه ، محدث ، شاعر معتمدبزرگوار. درگذشته ٔ 1135 هَ . ق . و صاحب مؤلفات در حدیث و تار...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد فارسی . رجوع به حسن فارسی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد فتال نیشابوری . رجوع به حسن فتال شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن اسحاق بن عباس طوسی . رجوع به نظام الملک وزیر شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن اسماعیل واسطی . در بغداد به سال 654 هَ . ق . متولد و در 691 هَ . ق . در مصر قرائت کرد و در شعبان 741 هَ . ق...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.