اجازه ویرایش برای همه اعضا

حُسن

نویسه گردانی: ḤSN
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدحافظ. رجوع به حسن حلوانی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدحسین نائنی . رجوع به حسن نیستانکی شود.
حسن . [ ح َ س َ ](اِخ ) ابن محمد حلال . رجوع به حسن حلوانی حلال شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) محمد حسینی . رجوع به حسن غزنوی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حنفیه بن علی بن ابی طالب . تابعی است و نخستین کس است که از ارجاء سخن گفته و مرجئة از وی گرفته اند و د...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد سنجری . رجوع به حسن علامی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدشاه بن علاءالدین علی . رجوع به حسن چلبی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدصالح کبه . رجوع به حسن کبه شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدعلی . رجوع به حسن یزدی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدعلی بن حسین . رجوع به حسن کجائی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.