اجازه ویرایش برای همه اعضا

پایش

نویسه گردانی: PAYŠ
پایش. (یِ) (اسم از مصدر پائیدن) حراست، نگهبانی، نگاهداری، مراقبت، مواظبت، نگرش، پاسداری، نظارت.

توضیحات:

واژۀ «پائیدن» معانی متفاوتی را دارا می باشد ولی در واژۀ «پایش» معانی زیر مورد نظر می باشند:

حراست کردن. نگاهبانی کردن. نگهبانی کردن. نگاه داشتن. حفظ کردن. مواظب بودن. مراقب بودن. مراقبت کردن. نگریستن. پاس داشتن. چشم برنداشتن. در نظر داشتن. (منبع: لغتنامۀ دهخدا)

"مرا فرهنگ و نیکونامی آموز
مرا پاینده باش از بد شب و روز" ( ویس و رامین، فخرالدین اسعد گرگانی)

مثال:

"ﭘﺎﻳﺶ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍﻩ ﻛﺴﺐ ﺍﻃﻼﻉ ﺍﺯ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺍﺳﺖ." (منبع: پیک آموزش، معاونت آموزشی و امور دانشگاهی وزارت بهداشت)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
پاییدن، نظارت کردن به انگلیسی: monitoring, governing
پایش . [ ی ِ ] (اِمص) اسم است از مصدر «پائیدن » به معنی ماندن، توقف کردن، ببودن، بایستادن،درنگیدن.
پایش پیش نرفتن . [ ی َ ن َ رَت َ ] (مص مرکب ) دل او به اقدام آن امر رضا و گواهی ندادن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.