اجازه ویرایش برای همه اعضا

جمء

نویسه گردانی: JMʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ترندجم . [ ت ْ رُ ج ِ ] (اِخ ) ۞ شهر و بندری در نروژ است که بر کنار اقیانوس اطلس قرار دارد و در قدیم نیداروس ۞ نام داشته و 56700 تن سکنه...
جم اسپرم . [ ج َ اِ پ َ رَ] (اِ مرکب ) نام یکی از انواع ریاحین است که شکوفه ٔآن بسیار کوچک می باشد و نبات آن به درختانی که در جوار او باش...
جم برجون . [ ] (اِخ ) از توابع ارتقائی نیشابور در یازده فرسنگی این شهر در شرقی مشکان واقع، آبش از قنات ، هوایش در زمستان سرد و در تابستان گرم...
خاتم جم . [ ت َ م ِ ج َ ] (اِخ ) مهر حضرت سلیمان است اگر چه جم پادشاه بوده است ولی هر جا خاتم جم استعمال شود مراد مهر حضرت سلیمان است . ...
فاضل جم . [ ض ِ ل ِ ج َ ] (اِخ ) ملا حسین پسر ملا محمدجمعی . از علمای دینی اوایل قرن چهاردهم هجری و منسوب به جم در ایالت فارس است . کتابی...
جم اقتدار. {جَ اِ تِ}. (ص. مرکب). تـوانا، مبسوط الید و مقتدر و سرپنجه و نـیـرومـنـد همچون جمشید. /////////////////////////////////////////////////////...
بارگیر جم . [ رِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از باد که بساط سلیمان را می کشید و آن را بارگیر سلیمان نیز گفته اند. (انجمن آرا). رجوع ب...
شاید برگردان واژه هخامنش از زبان لاتین "achaemenid عچمنید" باشد. عجم (Ajam-Ajaam- Hajam) در زبان فارسی و در بیشتر زبانهای آسیایی مانند زبان هندی، زبا...
انگشتری جم . [ اَ گ ُ ت َ ی ِ ج َ ] (اِخ ) انگشتری سلیمان . رجوع به انگشتری سلیمان شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.