عکس
نویسه گردانی:
ʽKS
تصویری است که روی مواد مات به وسیله ترسیم، نقاشی، عکسبرداری یا دیگر فنون هنر گرافیک به وجود می آید.
واژه های همانند
۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عکص . [ ع َ ک َ ] (ع مص ) توسنی نمودن دابه و بازایستادن از رفتن . (از منتهی الارب ). «حرون » شدن دابه . || بدخوی شدن شخص . (از اقرب الموارد...
عکص . [ ع َ ک َ ] (ع اِمص ) سختی و بدی خلق . || نزدیکی و برهم بودن اندام در خلقت . (از اقرب الموارد). عَکص . (منتهی الارب ). و رجوع به عَک...
عکص . [ ع َ ک ِ ] (ع ص ) بدخوی . (منتهی الارب ). سیّی ٔ الخلق . (اقرب الموارد).
عکث . [ ع َ ] (ع مص ) گرد آمدن و موافق شدن دو چیز. (فعلش گاهی نیاید). (منتهی الارب ).
آکس . [ ک ُ ] (اِ) قلمی آهنین سنگ تراشان را.
اکس . [ اَ ک َس س ] (ع ص ) کوتاه دندان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خرددندان . (تاج المصادر بیه...
اکس . [ اِ ک ُ ] (اِخ ) ۞ قسمت شمالی بریتانیای کبیر که بواسطه ٔ جبال شویت ۞ از انگلستان مفروز گردید و در حدود پنج میلیون جمعیت و هفتادوهفت...
اکس لاشاپل . [ اِ پ ِ ] (اِخ ) ۞ آخِن . شهری است در آلمان در ناحیه ٔ وستفالی ، مرکز صنایع نساجی و ماشین سازی و دارای 159000 تن جمعیت . (فرهنگ...