اجازه ویرایش برای همه اعضا

عکس

نویسه گردانی: ʽKS
تصویری است که روی مواد مات به وسیله ترسیم، نقاشی، عکسبرداری یا دیگر فنون هنر گرافیک به وجود می آید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
عکس . [ ع َ ] (ع مص ) باشگونه کردن و گردانیدن لفظ و سخن و جز آن . (از منتهی الارب ).بازگونه کردن . (دهار). واشگونه کردن . (المصادر زوزنی ). مقل...
عکس . [ ع َ ] (ع اِ) آنچه در آب و آینه و امثال آن از اشیاء پیدا میشود. (غیاث اللغات ). عکس شاخص در آینه و جز آن ، آنچه را که منطبع میشود د...
(= تصویر) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: ناتیا (سنسکریت: ناتیَ) آلیگ (سنسکریت: آلیکْه)
(= برعکس) این دو واژه عربی است؛ و جایگزین پارسی، این است: پرایوت prâyut (سنسکریت: pratyuta) **** فانکو آدینات 09163657861
بی عکس . [ ع َ ] (ص مرکب ) (از: بی + عکس ) بدون نمونه . بی نظیر. بی همتا. (ناظم الاطباء).
عکس نما. [ ع َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) عکس نماینده . نشان دهنده ٔ تصویر شی ٔ : از جوهر آهن ظلمانی به روزی چند آیینه ای میکند که جوهر مظل...
عکس زدن . [ ع َ زَ دَ ] (مص مرکب ) پرتو افکندن : چو خورشید زد عکس بر آسمان پراکند بر لاجوردارغوان . فردوسی .یک آتش از قنینه زده عکس بر سهیل یک...
عکس پذیر. [ ع َ پ َ ] (نف مرکب ) عکس پذیرنده . نقش پذیر. انعکاس و تصویر پذیر چون آینه : صقلش از مالش سریشم و شیرگشته آیینه وار عکس پذیر. نظام...
قاب عکس . [ ب ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از قاب ترکی به معنی ظرف + عکس . چارچوبی که عکس در وی گیرند.
معدل فیلم در زبان انگلیسی
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
حسین بهشتی فاخر
۱۳۹۱/۰۶/۱۰ Iran
0
1

برای عکس همتراز پارسی نگاره را پیشنهاد می کنم


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.