دستدارمی
نویسه گردانی:
DSTDʼRMY
مرکب از دست+دارمی، دارمی در زبان مازندرانی از ریشه داشتن است به معنی داشتن و تصرف. نوعی تصرف یا مالکیت بر روی اراضی کشاورزی در شمال کشور
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دست دارمی . [ دَ رَ ] (اِ مرکب ) دست آرمی . دستارمی . حق ریشه . حق اعیانی در زمین زراعی . نوعی تملک است در نواحی شمال ایران (مازندران و غیره...