۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ابن ارتق . رجوع به حسام الدین تیمور تاش شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) او راست : اسرارالعارفین و سیرالطالبین . این نام و این تألیف به نحو اطلاق در کشف الظنون آمده ا...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) خواهرزاده ٔ سید خواجه یکی از امرای پرک پادشاه که پس از هزیمت پرک پادشاه به تیمور پیوست . (حبی...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) از امراء کارکیا سلطان محمدبوده است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 354 شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) خواهرزاده ٔ پهلوان اسد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 308 شود.
حسام الائمة. [ ح ُ مُل ْ اَ ءِم ْ م َ ](اِخ ) لقب حسام نسفی است . رجوع به حسام نسفی شود.
حسام برسوی . [ ح ُ م ِ ب ُ س َ ] (اِخ ) حسام الدین بن خلیل برسوی رومی صوفی (1042 هَ . ق .). او راست : اسرارالعارفین . سیرالطالبین . دررالاحادیث ...
حسام بخاری . [ ح ُ م ِ ب ُ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین عمربن عبدالعزیز شود.
حسام الدولة. [ ح ُ مُدْ دَ / دُول َ ] (اِخ )کینخواری پسر اردشیر پسر کینخوار پسر شهریار پسر کینخوار پسر رستم پسر دارا پسر حسام الدوله ٔ شهریار ۞ . ا...
حسام الدولة. [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) عقیلی مقلد. اولین فرمانروای بنی عقیل از 386 هَ . ق . تا 391 هَ . ق . میباشد. رجوع به مقلدبن مسیب ...