اجازه ویرایش برای همه اعضا

هسام

نویسه گردانی: HSAM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حسام السلطنه . [ ح ُ مُس ْ س َ طَن َ ] (اِخ ) جهانگیرمیرزا ابونصر پسر سلطان مرادمیرزااست . پس از مرگ سلطان مراد این لقب به پسرش ابونصرمیرزا داده...
حسام السلطنه . [ ح ُ مُس ْ س َ طَ ن َ ] (اِخ ) سلطان مرادمیرزا فرزندعباس میرزا و برادر محمدشاه قاجار و عموی ناصرالدین شاه و سردار سپاه او بود در ز...
حسام السلطنه . [ ح ُ مُس ْ س َ طَ ن َ ] (اِخ ) محمدتقی میرزا فرزند فتح علیشاه است . مادرش از طایفه ٔ بختیاری بود و مریم خانم خواهر پشت و کالبدی ...
حسام الاسلام . [ح ُ مُل ْ اِ ] (اِخ ) رشتی . رجوع به حسام رشتی شود.
حسام بک زاده . [ ح ُ ب َ دَ ] (اِخ ) علی پاشا. او به زمان سلطان محمدخان رابع کاپتن پاشا بود و درسال 1060 هَ . ق . آنگاه که سمت محافظی ردوس د...
حسام برکشیدن . [ ح ُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شمشیر کشیدن : احسان چرا کنی و تفضل بجای آنک فردا به روز جنگ و جفا برکشی حسام .ناصرخسرو.
حسام ابیوردی . [ ح ُ م ِاَ وَ ] (اِخ ) محدث است و در زمان المعتضد باﷲ ابوالفتح داودبن المتوکل خلیفه ٔ عباسی (715-724 هَ . ق .)در قاهره میزیست...
حسام نقشبندی . [ ح ُ م ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن حسن ساکن استانبول بود و در 1282 هَ . ق . درگذشت . او راست : شرح شمائل ترمذی . (هدیةالعار...
حسام الدین لر. [ ح ُ مُدْ دی ل ُ ] (اِخ ) یکی از امرای نورین آقا که مغول در 13 شوال 695 هَ . ق . او را کشت . رجوع به تاریخ غازانی ص 104 شود...
مولانا محمد پسر حسام الدین خوسفی شناخته شده به اِبنِ حِسام شاعر ایرانی در گذشته به سال ۸۷۵ هجری است. آرامگاه وی در شهر خوسف از توابع بیرجند واقع است. ...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۴ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.