۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
حسام الدین جاندار. [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) از اکابر شیراز در سده ٔ هشتم بوده است و در جنگی که میان شیخ ابواسحاق و امیر مبارزالدین محمد در کر...
حسام الدین ماچینی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) وی پزشک و ملقب به افلاطون الزمان بوده و در آغاز رواج تنباکو در ایران 1912 هَ . ق . کتابی در م...
حسام الدین کرمانی . [ ح ُ مُدْ دی ک ِ ] (اِخ ) طبیب خاص امیرتیمور گورگان بود. خوندمیر گوید: مولانا حسام الدین ابراهیم شاه کرمانی حاوی فضایل ...
حسام الدین قزوینی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ق َزْ ] (اِخ ) به نیابت بوقا به شیراز رفت . وصد و پنجاه تومان از اموال دیوانی بر وی ثابت کردند، و بر ...
حسام امیرالمؤمنین . [ ح ُ م ُ اَ رِل ْ م ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لقبی است که به سران سپاه خلفا داده میشد و نیز لقب ابوکالیجار گرشا...
حسام الدین مبارکشاه . [ ح ُ مُدْ دی م ُ رَ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین پروانه چی شود.
حسام الدین ارزنجانی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ اَ زَ ] (اِخ ) مولوی آرد : حسام الدین ارزنجانی پیش از آنکه به خدمت فقرا رسد و با ایشان صحبت کند بحّ...
حسام الدین پروانه چی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) ملقب به مبارکشاه . سفیر شاهرخ بن تیمور گورکان بنزد دربار سلطان چقماق فرمانروای...
حسام الدین مازندرانی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ زَ دَ ] (اِخ ) محمدصالح بن احمد. وی داماد ملا محمدتقی مجلسی است . او راست : شرح زبدةالاصول ، و شرح مع...
حسام الدین استادالدار. [ح ُ مُدْ دی اُ دُدْ دا ] (اِخ ) یکی از چند امیر که در اطراف دمشق یاغی شده بودند. وی در دوم رمضان بدست قتلغشاه کشته...