اجازه ویرایش برای همه اعضا

هسام

نویسه گردانی: HSAM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حسام الدین لاچین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) ملک منصور. نام پادشاه یازدهم از سلاله ٔ غلامان ترک در مصر است ، که بعد از ملک ناصربن محمدبن قلاو...
حسام الدین طریحی . [ ح ُ مُدْ دی طُ رَ ] (اِخ ) فرزند جمال الدین بن محمدعلی بن احمدبن طریح نجفی معاصر شیخ حرّ عاملی (متوفی 1104 هَ . ق .) اس...
حسام الدین شوهلی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ هََ ] (اِخ ) (سوهلی ) از ترکان اقسری از توابع سلجوقیان ، مدتی حاکم دیار لر کوچک و بعضی از خوزستان بود. م...
حسام الدین اطنفی . [ ح ُ مُدْ دی اَ ن َ ] (اِخ ) قاضی مصر در عهدحسام الدین لاچین بود و در هنگام قتل لاچین بدست امراءحاضر بود. رجوع به حبیب ...
حسام الدین افندی . [ ح ُ مُدْ دی اَ ف َ ] (اِخ ) عمربن جمال افندی ابن عاطف زاده جلال افندی است . پدر او از علمای عصر سلطان سلیم خان سوم ب...
حسام الدین ارتقی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ اَ ت َ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین تیمورتاش شود.
حسام الدین اینانج . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حاکم ری از طرف ملک ارسلان بن طغرل بن محمدبن ملکشاه بود و به همراهی عزالدین قیماز حاکم اصفهان ...
حسام الدین بختیار. [ ح ُ مُدْ دی ب َ ] (اِخ ) ابن زنگی سلجوقی متخلص به «پیغوی » مداح ملک پیغو. رجوع به بختیار و حسن بن علی و به لباب الالب...
حسام الدین شیرزاد. [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) از شیرزادیان حکام قزوین است ، نام وی عمر پسر حاجی بدرالدین پسر شیرزاد پسر شیران بود. مستوفی گو...
حسام الدین شیرازی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) امیرعمر شیرازی ملقب به حسام الدین یکی از حکام قزوین بوده است . مستوفی آرد: و در سنه ٔ سبع و ...
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۱۴ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.