اجازه ویرایش برای همه اعضا

معضب

نویسه گردانی: MʽḌB
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۵ ثانیه
معذب . [ م ُ ع َذْ ذَ ] (ع ص ) در شکنجه کشیده شده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). عذاب شده و شکنجه شده و آزارشده و اذیت کشیده ...
معذب . [ م ُ ع َذْ ذِ ] (ع ص ) در شکنجه کشنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عذاب کننده : و اذ قالت امة منهم لم تعظون ...
معذب . [ م َ ذِ ](ع اِ) خرقه ای که زنان به وقت نوحه بر میان بندند. ج ، معاذب ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مِعذَبَة. (ناظم...
معزب . [ م ُ زِ ] (ع ص ) طالب گیاه و آنکه به گیاه عازب رسیده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طالب آب و گیاه دوردست وآنکه به آب و گیاه...
معزب . [ م ُ ع َزْ زَ ] (ع ص ) آنکه او را از خانه دور کرده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
احساس راحتی نکردن و در عذاب و شکنجه بودن
مآزب . [ م َ زِ ] (ع اِ) ج ِ مِئزاب . (منتهی الارب ذیل ازب ). رجوع به مئزاب و مآزیب شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علی منفردخواه
۱۳۹۵/۰۸/۲۰
0
0

سلام این گونه ارتباط باکاربرنشانه احترام وشخصیت گذاری به آنان ست که قال تقدیر می باشد متشکریم

ناشناس
۱۳۹۵/۰۸/۲۰
0
0

سلام ایتگونه ارتباط با کاربر نشانه احترام وشخصیت گذاشتن به آنان محسوب شده وموجب جلوگیری ازاتلاف وقت آنان می شود


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.