چنانچه
نویسه گردانی:
CNANCH
اگر. [چِ چِ]. (حرف ربط). هرگاه، در صورتی که، بدان شرط که، بشرطی که، تحت شرایطی که &&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&& اگر چنانچه مرا کارَکی بفرمایید/ که وجه قرض توان کرد ازان قضیه اَدا. سلمان ساوجی. امید هست که باز از درم چو بخت در آید/ اگر چنانچه بد آموزی رقیب نباشد کمال خجندی. اگر چنانچه زند با تو سر و لاف از قد/ برون کنند به صد جور و خواری از چمنش. جهان ملک خاتون. اگر چنانچه بزرگی به شکل انسان است/ شتر میان بزرگان هم از بزرگانست. شاه نعمت الله ولی ***********************************************************. اگر. [ اَ گ َ ] (حرف ربط) اِن ْ و لو عربی . و مخفف آن «گر» و «ار» آید. به معنی هرگاه . چنانچه . بشرطی که . (یادداشت مؤلف )
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.