رویِ آب بخندی. اصطلاحی است در زبان محاوره ای به معنی
بمیری. این اصطلاح بر اساس
غُسل مردگان است بوسیلهٌ آب. این اصطلاح مترادف است با
روی تختهٌ مرده شور خونه بخندی، و یا
روی تختهٌ مرده شور خونه ببینمت.
اصطلاح
رویِ آب بخندی بیشتر در مواردی به کار می رود که شخص مُخاطب با
نیشخند به صحبتی یا پندی از جانب شخص گوینده عکس العمل نشان داده است. بسیاری از این قبیل اصطلاحات عامیانه را می توان در
چَرند و پَرند شادروان علی اکبر دهخدا یافت. بعضی نوشته های شادروان صادق هدایت نیز، همچون
علویه خانم و
حاجی آقا، مخزنِ گرانبهائی از اصطلاحات عامیانهٌ مشابه در زبان فارسی می باشند.
مثال (نقل از
چَرند و پَرندِ علی اکبر دهخدا، به قلم "خادم الفقراء دخو علی"، چاپ
کانون معرفت، صفحهٌ 32):
"حالا درد دلها چه بود بماند یار باقی صحبت باقی بآنجا هم شاید برسیم مطلب اینجاها نیست مطلب اینجاست که گاهی ننم در بین اینکه چانه اش خوب گرم شده بود و پکهای قایم بغلیان میزد چشمش بمن می افتاد میگفت هان ورپریده گوشات را درست واکن ببین چی میگند باز بابات از در نیامده از سیر تا پیاز همه را تعریف کن واللّه اگر گفتی که همسایه ها آمده بودند اینجا گوشتهای تنت را با دندانام تیکه تیکه میکنم. من در جواب میخندیدم. میگفت الهی روی تختهٌ مرده شور خانه بخندی."