اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۸.۱۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد معتضدبن موفق بن متوکل عباسی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به المکتفی باﷲ. هفدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به علی عب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد مغربی یشرطی شاذلی . رجوع به علی یشرطی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن احمد مقری . رجوع به علی مقری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد نجاری شعرانی شافعی . رجوع به علی شعرانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد مهلبی لغوی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی مهلبی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن احمد میمندی ، مکنی به ابوالحسن . وزیر سلطان محمودبن سبکتکین . رجوع به علی میمندی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد نسوی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی نسوی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن احمد هیتی . رجوع به علی هیتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اخشید، مکنی به ابوالحسن . سومین تن از سلاطین آل اخشید در مصر و شام بود که از 349 تا 355 هَ . ق . سلطنت کرد. رجوع به...
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن أخضر، علی بن عبدالرحمان بن مهدی بن عمران اشبیلی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن اخضر. رجوع به علی اشبیلی (ابن ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.