اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
علی آمدی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد حزوری آمدی شافعی . مفسرو فقیه (متوفی در سال 1210 هَ . ق .). وی مفتی شهر آمد بوده است . او راست : ...
علی آبادی . [ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عثمان بن محمد علیابادی سمرقندی ، ملقّب به حسام الدین . وی در سال 628 هَ . ق . در قید حیات بوده است . او راست ...
علی آرزو. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن حسام الدین گوالیری اکبرآبادی (علی خان ... یا علی شاه ...)، لقب او حسام الدین بود، و نسب او از جانب پدر به...
علی آزاد. [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (غلام ...) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی . رجوع به غلام علی آزاد شود.
علی آبادک . [ ع َ دَ ](اِخ ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بردسکن و درسر راه مالرو عموم...
علی آبادو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 9 هزارگزی خاور صیدآباد. دارای 20 تن سکنه است ...
علی آبادو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان قهاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 4 هزارگزی خاور صیدآباد و 3 هزارگزی ایستگاه سر...
علی احسائی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن ابراهیم حسینی مشهدی احسائی ، ملقّب به جمال الدین . از علمای اوایل سلطنت شاه طهماسب ...
علی احسائی . [ ع َی ِ اَ ] (اِخ ) ابن مقرب احسائی . ادیب و شاعر متوفی در سال 111 هَ . ق . او را دیوان شعری است . (از معجم المؤلفین ، بنقل از...
علی احسائی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن نقی بن احمدبن زین الدین بن ابراهیم مهاشری مطیر فی احسائی . ادیب و شاعر متوفی در سال 1246 هَ . ق . او...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.