اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۰ ثانیه
علی عمرانی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن عمران . مکنی به ابوالحسن . ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. رجوع به علی عمرانی (ابن محمد...) شود.
علی عمرانی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن احمدبن مروان عمرانی خوارزمی . مکنی به ابوالحسن . ادیب و لغوی و مفسر بود و در حدود سال...
علی عمرانی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمد عمرانی (یا علی بن عمران ). مکنی به ابوالحسن . ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. وی از خاندان عمرانی ...
علی عمروسی . [ع َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن خضربن احمد عمروسی مالکی فقیه و متکلم متوفی در سال 1173 هَ . ق . وی مدتی در جامعازهر تدریس کرد. او را...
علی عثمانی . [ ع َ ی ِ ع ُ ] (اِخ ) ابن خضربن حسن عثمانی دمشقی . مکنی به ابوالحسن . حسابگر بود و در 25 یا 26 ماه شوال سال 459 هَ . ق . در دم...
علی عثمانی . [ع َ ی ِ ع ُ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن حسین عثمانی صفدی شافعی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی صفدی شود.
علی عالونی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد عالونی حنفی . متوفی در حدود سال 815 هَ . ق . او راست : الانتقاد فی شرح عمدةالاعتقاد. (از معجم ...
علی عرشانی . [ ع َ ی ِ ع َ رَ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی عرشانی یمنی . محدث است و در سال 625 هَ . ق . درگذشت . او راست : اشراط الساعة. (از معجم ا...
علی شهیفنی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن حسین حلی شهیفنی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به شهیفیة یا شفیهیة. وی شاعر بود و او را دیوانی است . (از ا...
علی شیبانی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن روزبه شیبانی . ملقب به اختیارالدین . از امرا و ملوک جبال . رجوع به اختیارالدین (علی بن ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.