اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۵.۲۲ ثانیه
علی شیبانی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی . مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی...
علی شیبانی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحدبن موسی بن احمدبن محمدبن اسحاق شیبانی قفطی . مشهور به قاضی اکرم و مکن...
علی شیبانی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) مغری . مشهور به ابن أبی الرجال و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن ابی الرجال ، و علی بن ابی الرجال شود.
علی شوکانی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن علی بن عبداﷲ یمنی صنعانی حنبلی . مشهور به ابن شوکانی . وی پیش از سال 1250 هَ...
علی شطرنجی . [ ع َ ی ِ ش ِ رَ ] (اِخ ) (دهقان ...) نام او را بصورت «ابوعلی سمرقندی » نیز آورده اند. وی از شعرای قرن ششم هَ . ق . و معاصر با آل...
علی شطرنجی . [ ع َ ی ِ ش ِ رَ ] (اِخ ) (خواجه ...) تبریزی . وی از بزرگان عهد امیر تیمور گورکانی بود و کلام اﷲ را از حفظ داشت و در علم حدیث بسیا...
علی شطنوفی . [ ع َ ی ِ ش َ طَ ] (اِخ ) ابن یوسف بن حریز (یا جریر)بن فضل بن معضادبن فضل لخمی شطنوفی شافعی . ملقب به نورالدین و مکنی به اب...
علی شعرانی . [ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) ابن احمد نجاری شعرانی شافعی . فقیه و اصولی بود. او راست : حاشیه بر شرح جمعالجوامع سبکی ، که در سال 970 هَ...
علی شعبانی . [ ع َ ی ِ ش َ ] (اِخ ) (علی اطول ...) ابن محمد قسطمونی رومی خلوتی شعبانی . مشهور به قره باش . رجوع به علی اطول قره باش شود.
علی شلقامی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمدبن محمدبن اسماعیل شلقامی قاهری شافعی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.